۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

سیما سمر: بیشتر نهاد های دولتی، مانع تامین حقوق زنان هستند

خانم سمر: گزارشهای ما نشان می دهد کسانی که باید حامی قانون باشند، خود قانون را نقض کرده اند
سیما سمر رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان می گوید اکثر نهاد های دولتی در این کشور، موانع جدی برای تامین حقوق زنان ایجاد می کنند.
خانم سمر در یک گفت و گوی ویژه به بی بی سی گفت که حتی رئیس جمهوری این کشور هم تعهد لازم برای اجرای قوانین حقوق بشری در مورد زنان را ندارد.
خانم سمر هم چنین می گوید که هنوز هم قانون احوال شخصیه ای شعییان به اصلاحات نیاز دارد، تا موارد نگران کننده در عرصه حقوق زنان در آن رفع شود.
سعید حقیقی خبرنگار نگار بی بی سی در کابل در گفت و گو با رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، که به مناسبت هشتم مارچ روز بین المللی زن انجام داده، ابتدا از او پرسیده است: 
وضعیت زنان افغان درحال حاضر چگونه است؟
بدون شک وضعیت زنان با زمان طالبان قابل مقایسه نیست و حالا به مراتب بهتر است اما انتظاراتی که از جامعه جهانی و دولت افغانستان می رفت، برآورده نشد و وضعیت کنونی زنان در افغانستان قناعت بخش نیست.
درچه عرصه هایی قناعت بخش نیست؟
در همه عرصه ها مثلا در زمینه آموزش، دختران به مکتب(مدرسه) می روند، اما هنوز شماری زیادی از دختران حتی در مناطق امن از آموزش محروم اند، و آنهایی که به مکتب می روند نیز به لحاظ کیفی توجهی به آموزش آنها نشده است.
فکر نمی کنید مشکلاتی که سرراه آموزش دختران وجود دارد برمی گردد به ساختار سنتی جامعه افغانستان؟
البته ساختار اجتماعی افغانستان، شکل گرفته از مردم همین جامعه است، من می گویم چه کسی برای دختران افغان زمینه مصئون آموزش را فراهم کرد که مردم از آن استفاده نکردند.
وقتی ما در قانون اساسی درج می کنیم که آموزش ابتدایی برای همه الزامی است، باید آنرا در عمل هم تحقق بخشیم یعنی زمینه را برای عملی شدن این ماده قانون، فراهم کنیم. 
مسئولان دولتی می گویند که تلاش دارند زمینه را برای آموزش عمومی فراهم کند اما نا امنی ها و در کل شرایط جنگ و مشکلات اقتصادی که افغانها با آن روبرو هستند، موانعی را در راه به ثمر رسیدن این تلاشها ایجاد می کند به نظر شما این استدلال درست نیست؟

شکی نیست که این مسایل مهم است، اما وقتی دولت می گوید آموزش ابتدایی برای همه الزامی است، چقدر مکتب شبانه برای کودکانی که به دلیل فقر مفرط روزانه کار می کنند و نمی توانند به مکتب بروند، ساخته است. چنین چیزی به ندرت دیده می شود. آنهم در شهرهای بزرگ، بگذریم از روستاهای دور افتاده. دولت می توانست این کارها را بکنند.
شما به عنوان مسئول حقوق بشر افغانستان در راستای بهبود وضعیت زنان تا کنون چه کارهایی کرده اید؟
شماری زیادی از زنان به قانون احوال شخصیه اعتراض کردند.
در همان حدی که در توان ما بود، پیشنهاد های مشخصی در رابطه به حقوق زنان داشتیم که به دولت افغانستان داده ایم، تغییر قوانین، ایجاد قوانین جدید که زنان را حمایت کند. از پیشنهاد های مشخص ما بوده است.
اما در اجرای این پیشنهاد ها از سوی تمامی نهاد های دولتی تعلل می شود. 
مثلا مجلس نمایندگان، قانون احوال شخصیه اهل تشیع را تصویب کرد، همین نهاد قانونی را تصویب کرد که براساس آن تمامی کسانی که در سه دهه گذشته در گیر جنگ بودند و اتهام هایی علیه شماری از آنها مطرح است، مورد عفو قرار گرفتند. نمونه هایی از این دست زیاد است.
یعنی شما می گوئید که قانون احوال شخصیه اهل تشیع با قوانین حقوق بشری سازگارنیست؟
افغانستان در کنار اینکه یک کشور اسلامی است، بسیاری از میثاقهای بین المللی را نیز امضا کرده است. کشوری که این میثاقها را امضا می کند، مکلف است که به لحاظ قانونی آن میثاقها را رعایت کند.
اگر به یاد داشته باشید، وقتی قانون احوال شخصیه تصویب شد، ما(کمیسیون حقوق بشر) اعتراض کردیم، حدود سه ماه بحث و گفتگوهای زیادی در این مورد به راه افتاد. سرانجام این قانون تعدیل شد، تغییرات مثبتی در آن رو نما شد اما این به هیچ وجه کافی نیست. هنوز هم نیاز به تغییر دارد. البته آقای کرزی قبل از انتخابات گفته بود که اگر برنده انتخابات شد، باز هم این قانون را تعدیل کند. 
شما گفتید که وضعیت زنان خیلی بهبود نیافته به دلیل اینکه قوانین عملی نمی شود منظورتان چیست روشنتر بگوئید.
وقتی می گوئیم که قوانین خوب ساخته شود، که البته یک نمونه آن قانون محو خشونت علیه زنان است که از سوی رئیس جمهوری پیشنهاد شده و هنوز از سوی پارلمان تصویب نشده است. شنیده می شود که شماری از نمایندگان پارلمان حاضر نیستند چنین قانونی را تصویب کنند و می خواهند بخش هایی از آن را تغییر دهند. 
تصور کنید که عده ای همیشه به این می اندیشند که چگونه می توانند محدودیت های بیشتری برای خانم ها وضع کنند. درحالی که به نظر من بی احترامی به حقوق انسانی زنان بی احترامی به همه بشریت است.
بهر حال در هر مرحله مشکلی وجود دارد، اول دشوار است که قوانینی که حامی حقوق زنان باشد به سختی تصویب و نافذ می شود ولی مرحله دشوارتر عملی شدن این قوانین است. این قوانین عملی نمی شوند 
چرا؟ به نظر شما دلیل این مساله چیست؟
چون نهاد هایی که باید قوانین را تطبیق کنند، خود آنها قانون را نقض می کنند. نهادهایی چون پلیس و نهاد های قضایی، در بسیاری از شکایت هایی که به کمیسیون حقوق بشر می رسد، دیده می شود افرادی که مسئولیت دارند، حقوق مردم را حمایت و ضمانت کنند خود آنرا نقض کرده اند. مثلا والی ها، سارنوالان(دادستانها) فرماندهان پلیس و قاضی ها. مردم از اینها شکایت دارند.
شما چنین مواردی را با مسئولان ارشد دولتی و شخص رئیس جمهوری در میان می گذارید؟
خب کار ما این است که ما با نهاد های دولتی مربوط تماس می گیریم و پیگیری می کنیم و اگر آنها نمی توانند مسایل را حل کنند در آن صورت یا به رئیس جمهوری افغانستان نامه می نویسیم و یا هم شخصا آنرا با او در میان می گذارم. 
اما مشکل این است که چرا برای حل هر مشکلی باید به رئیس جمهوری نیاز باشد؟ 
مثلا پیگری پرونده تجاوز جنسی در یک روستای دور افتاده را نیز باید رئیس جمهوری پیگیری کند؟ درحالی که نهاد های دولتی در آنجا فعال است ادارات دولتی در آنجا فعال است. 
اگر همه ماجراها را باید رئیس جمهوری حل کند، چقدر به لحاظ عملی و زمانی چنین چیزی ممکن است. مشکل ما همین است. 
به نظر شما خود رئیس جمهوری چقدر متعهد است که حقوق بشر در افغانستان رعایت شود و موازین حقوق بشری در این کشور نهادینه شود؟
فکر می کنم تعهد انسانها در حرف نیست، باید آنرا در عمل نشان دهد.
آیا درعمل چنین چیزی دیده نشده؟
رئیس جمهوری وقتی بعد از نهایی شدن انتخابات و به عنوان رئیس جمهور و آغاز دور دوم کاری اش سوگند یاد می کرد به صراحت گفت که می خواهد به زنان در سطوح بالای دولتی سهم بیشتری دهد.
اما وقتی کابینه اش را به مجلس نمایندگان فرستاد، دیده شد که تنها نام یک زن در فهرست وزرای آقای کرزی گنجانده شده است آنهم وزیر امور زنان. 
یعنی شما معتقد هستید که زنان حضور شایسته ای در سطوح بالای دولتی ندارند؟
بلی ما در همان زمان هم کنفرانس خبری برگزار کردیم و اعتراض کردیم، بعد از آن وقتی فهرست دوم به پارلمان رفت، این بار شمار زنان به سه نفر افزایش یافت که متاسفانه از میان آنها هم فقط یک تن از آنان موفق شدند رای لازم را کسپ کنند و وزیر شود. 
این نشان می دهد که نهاد های مختلف دولتی از جمله شورای ملی، آمادگی لازم را برای حمایت از زنان ندارند.
اجازه دهید مثالی بگویم، فرض کنید اگر خانمی درکارش موفق نباشد، انگشت انتقاد را علیه همه زنان دراز می کنند و می گویند، دیدید، زنان نمی توانند کار کنند.
درحالی که اگر یک وزیر یا رئیس یا مدیر مرد در کارش نا موفق باشد، کسی نمی گوید مردان نمی توانند کار کنند بلکه فرد اورا انتقاد می کنند که درست هم همین است نباید اشتباه فرد را به همه تعمیم داد. 
افزون بر این تاکید می کنم که زنان خود نیز باید توانایی و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند و کسپ کنند. این هم نقش اساسی در بهبود وضعیت زنان دارد. 
در چنین وضعیتی که حتی زنان از چشم مردان به خود نگاه می کنند، برای بهبود وضعیت زنان چه باید کرد؟
این ضرورت به یک کار واقعا عمیق و طولانی دارد، اول اینکه زنان و مردان این کشور همه باید حقوق و مسئولیت خود را بدانند.
نیاز است که ما از کتابهای آموزشی ابتدایی شروع کنیم و حق و مسئولیت را به عنوان دو رکن اساسی آموزش دهیم از طریق رسانه ها به مردم آگاهی داده شود.
به مردم اطمینان دهیم که آنها حقوقی دارند، کرامت انسانی شان محفوظ است و اینها مسایلی است که در دین مبین اسلام هم آمده است. 
اما در اسلام برای زنان محدودیت هایی نیز وجود دارد مثلا زنان نمی توانند در شماری از پست ها مهم کار کنند، وقتی شما می گوئید که زنان در تمامی عرصه های حضور داشته باشند، فکر نمی کنید این نظر شما حد اقل با دیدگاه برخی از فقهای اسلامی در مغایرت و تضاد است؟
فکر نمی کنم، به نظر من این مسایل بر می گردد به تعبیر و تفسیری که از اسلام شده است، افغانستان یگانه و یا تنها کشور اسلامی در روی زمین نیست.
وقتی که در کشور همسایه ما پاکستان، یک زن می تواند صدر اعظم باشد، در بنگلادیش همچنین، حالا رهبران حزب برسر اقتدار و مخالف هردو زن هستند. در یک کشور اسلامی.
پس چرا در افغانستان چنین امکانهایی برای زنان نباشد؟ 
از سوی دیگر باید دید ما در چه زمانی به سر می بریم شرایط کنونی با زمان حیات پیامبر اسلام بسیار متفاوت است. حالا علم ثابت کرده که زنان عقل کمتر از مردان ندارند. خب ممکن است زنان احساسی تر و عاطفی تر باشند اما این به هیچ صورت نباید مانع حضور آنها و استعدادهایشان در عرصه اجتماعی شود.
یعنی شما خواهان تغییر برخی از قرائت های دینی هم هستید؟
فکر نمی کنم در هیچ جای قرآن آمده باشد که زنان فلان کار را نمی توانند یا نباید بکنند. برای ما اصل قرآن است نه تفسیر و تعبیر افراد.
اما می گویند دین چیزی جز تفسیر نیست ما دین را به صورت قرائت هایی که از آن شده است در اختیار داریم.
اگر راجع به قرائت های مختلف حرف بزنیم بحث کلان دیگری است و سوالات زیادی مطرح می شود اینکه کدام قرائت درست تر است و شما کدام قرائت را قبول دارید.
ولی جدا از این قرائت ها، برای ما اصل منبع مهم است و در اصل منبع، که همان قرآن است، در هیچ جا گفته نشده که زن نمی تواند حکومت کند یا در امورسیاسی شرکت نکند.

منبع: سایت بی بی سی